نه دیگه کسی هست برای درد دل نه دیگه حرفی هست برای گریه کردن مردگانیم در نقش زندگان البته با یه بازی افتضاح زندگی...
برچسب : نویسنده : khaste28 بازدید : 62 تاريخ : چهارشنبه 5 بهمن 1401 ساعت: 23:23
امروز رفتم شهر مزبور تا شب گشت و گذار کردم جاهای که قبلاً رفته بودم اما طرف رو ندیدیم هیچ چیز آشنایی غیر از تندیس های مشاهیر نبود تاریک که شد استارت زدم و حرکت کردم به سوی خانه تا زمانی دیگر برای پرسه زدن در کوی دلبر
زندگی...برچسب : نویسنده : khaste28 بازدید : 91 تاريخ : چهارشنبه 5 بهمن 1401 ساعت: 23:23
کاش بهار دختر من و تو بود کاش مادرش تو بودی چقدر ناز کردن و قهر و آشتی اش به تو رفته نه مادر خودش
اون که ندیده تو رو هزار کیلومتر فاصله رو چجوری حس کرده یا شایدم اینار من در خیالم اینجور مبینیم و واقعی نیست
توهم و خیال بوی ذلف تو هست که هنوز تو ناخود آگاه مغزم جا مونده و زمانی که آسوده میشم با دختر کوچولوم یاد قول و قرار های بین خودمون میوفتم که بر باد رفت برای دخترمون
«م»
زندگی...برچسب : نویسنده : khaste28 بازدید : 83 تاريخ : چهارشنبه 5 بهمن 1401 ساعت: 23:23